پروانه ام که باد خزان می برد مرا
افسرده روح و دل نگران می برد مرا
دور از هوای باغ و دور از کنار گل
با تلخ کامی و هیجان می برد مرا
بی تو چگونه ریخت پر وبال آرزو
از حال رفته، نیمه ی جان می برد مرا
دیگر مجال نیست که آیم به سوی تو
در لا به لای درد نهان می برد مرا
باور نمیکنم که به آخر رسیده عمر
از گیر ودار ترس جهان می برد مرا
در آتش خیال تو از بسکه سوختم
خاکسترم که آب روان می برد مرا
--------------------------------
جمعه 27 عقرب 1401 خورشیدی
که برابر میشود به 18 نوامبر 2022 ترسایی
سرودم
صفیه میلاد