قصه عشق تو در روح من و فریادم
چقدر زجر کشیدم که به تو دل دادم
می وزد باد نگاهت به خزان تن من
من که دیوانه ترین دختر عشق آبادم
دل ماهی صفتم می تپد از بی تابی
تا که در بحر خیالات تو من افتادم
زهر چشمان تو بارید به شهد دل من
تاب خورده غم تو در نفس ناشادم
آبروی من برباد کجا خواهی برد
باغ ویران شدهی در گذر بیدادم
بید لرزان تنم نام ترا می خواند
عاقبت شعر سرایم غزل آزادم
------------------------------
جمعه 04 قوس 1401 خورشیدی
که برابر می شود به 25 نوامبر 2022 ترسایی
سرودم
صفیه میلاد